نعمت الله جان و عالم چون تن است


این چنین جان و تنی آن من است

مصر دل دارم عزیز حضرتم


جسم و جانم یوسف و پیراهنست

صورتم جام است و معنی می مدام


عشق ساقی کار من می خوردن است

حال ما از عقل می پرسی مپرس


در بیان ذوق ما او الکن است

رندم و در میکده دارم مقام


جنت المأوی مدامم مسکن است

شمع جمع عاشقان سر خوشم


حال من بر اهل مجلس روشن است

جام در دور است و سید در نظر


خوش حضوری وقت جان پروردن است